تریبون اعتراض یک بیسواد

تریبون اعتراض یک بیسواد
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه» ثبت شده است

” خوشبختانه امروز جنبش علمی در کشور تبدیل شده به یک جریان؛ این یک جریان تثبیت شده‌ی در کشور است و در این تردیدی نیست. در این ده پانزده سال اخیر اساتید ما، دانشمندان ما، جوانان ما در این زمینه کار کردند؛ و آثار آن را هم در صعود رتبه‌ی علمی کشور مشاهده میکنیم. ما رسیدیم به رتبه‌ی شانزدهم علمی جهان … رسیدن ما به رتبه‌ی بالای علمی، ناشی از شتاب فوق‌العاده‌ی کار بود. طبق آمارهای جهانی، شتاب پیشرفت علمی در کشور، سیزده برابرِ متوسّط جهان بود؛ این را مراکز آماریِ علمی دنیا اعلام کردند که ما هم مکرّر قبلاً اعلام کردیم. این شتاب، امروز کم شده … برادران و مسئولان عزیز وزارتخانه‌ها به این نکته توجّه کنند؛ آن شتاب، امروز نیست. کاری کنید که شتاب رشد علمی فروکش نکند … نکته‌ی دوّم این است که محیط علمی کشور را از حاشیه‌سازی ها برکنار نگه دارید. اشتباه نشود؛ من نمیگویم در دانشگاه ها سیاست نباشد … بنده معتقدم محیط دانشگاه، محیط فهم سیاسی، تحلیل سیاسی، دانش سیاسی، آگاهی سیاسی است؛ این را من مانع نیستم؛ بلکه میگویم سیاست بازی نشود، سیاسی کاری نشود، حاشیه‌سازی نشود. این حاشیه سازی ها به کار اصلی که عبارت است از کار علم و پیشرفت علم با همه‌ی خصوصیّاتی که این مسئله دارد، لطمه میزند … جنجال درست کردن، حاشیه درست کردن ، این سمّ برای محیط علمی است که بایستی با آرامش کار خودش را دنبال بکند. این سم را متأسّفانه افرادی بر اساس همان پایه‌های بینش فکریِ مبنی بر سیاسی‌کاری و سیاست بازی به کام دانشگاه کشور ریختند … نگذارید محیط آموزش عالی اسیر حواشی بشود. ”

بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه ها مورخه ۱۳/۴/۱۳۹۴

در ابتدای روی کار آمدن دولت تدبیر و امید !!!  مبتنی بر آنچه در گزارش پایگاه استنادی scopus هلند در مهرماه ۱۳۹۲ منتشر گردید ، جمهوری اسلامی ایران با تولید ۲۷۳۰۶ مقاله ، رتبه اول تولید علم در منطقه خاورمیانه و رتبه شانزدهم تولید علم در جهان را در اختیار داشت و کشورهایی مانند روسیه ، سوئیس ، ترکیه و سوئد در رتبه های ۱۷، ۱۸، ۱۹ و ۲۰ تولید علم در جهان قرار داشتند. بنابراین دانشمندان و پژوهشگران ایرانی در آن مقطع زمانی ۵۸/۱ درصد از کل تولید علم دنیا را به خود اختصاص داده بودند. حال جای این پرسش است که اکنون وضعیت علمی کشور در چه جایگاهی قرار دارد؟!!
آنچه از شواهد و قرائن بر می آید حاکی از این حقیقت تلخ است که دیگر از آن شتاب روز افزون تولید دانش در محیط های دانشگاهی و بالتبع فضای علمی کشور خبری نیست و دیری نخواهد پایید که ایران از رتبه شانزدهم تولید علم جهان تنزل یافته و رقبای منطقه ای و جهانی ، گوی سبقت را از ایران خواهند ربود ، هرچند معلوم نیست تا الان این فاجعه صورت نگرفته باشد. اما به راستی علل اصلی بروز این فاجعه علمی در کشور چیست؟!!
با اندکی دقت در عملکرد دولت به این نتیجه می رسیم که گویا اساساً دولت یازدهم اعتقادی به رشد و توسعه علمی ندارد و برای اثبات این ادعا تنها به دو نمونه اشاره می کنیم ؛ در دی ماه ۱۳۹۳ خبری شوک آور در رسانه ها منتشر گردید مبنی بر اینکه با دستور مستقیم شخص رئیس جمهور ، پژوهشگاه فضایی ایران که محل تجمع دانشمندان جوان کشور بود و تمامی دستاوردهای تاریخی ایران در حوزه فعالیت های فضایی در این پژوهشگاه طرح‌ریزی می شد ، منحل گردید و اجزای آن شامل پژوهشگاه هوافضا به وزارت علوم و پژوهشکده مهندسی نیز به جهاد دانشگاهی سپرده شد !!! و همچنین سازمان فضایی ایران نیز به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگشت ؛ این درحالی است که این سازمان به دلیل اهمیت نقش ساختاری و پروژه های ملی آن در دولت قبل به ریاست جمهوری منتقل شده بود. این اقدام در شرایطی رخ داد که در کشوری همچون ایالات متحده آمریکا ، نهاد گرایی و تمرکز گرایی به منظور پیشرفت در عرصه فناوری فضایی آنقدر اهمیت دارد که سازمان فضایی NASA بسیار فراتر و حتی مستقل تر از یک سازمان دولتی عمل می نماید به گونه ای که دارای بودجه مستقل بوده و رئیس این سازمان نیز به پیشنهاد دولت آمریکا ولی با رأی مجلس سنا انتخاب می گردد.
در توصیف دانش زُدایی های دولت با سوادان !!! به نمونه دیگری از این اقدامات اشاره می کنیم و آن چیزی نیست جز اعمال محدودیت های گسترده بر بسیاری از بخش های صنعت هسته ای و پذیرش محدودیت های درازمدت (۲۵ سال) و حتی ابدی (for all future) در زمینه های تحقیق و توسعه پیرامون ساخت رآکتورهای آب سنگین و بازفرآوری سوخت مصرفی در قلب رآکتورهای قدرت و حتی تحقیقاتی _ مبتنی بر متن انگلیسی و تأکید می شود متن انگلیسی برجام _ آن هم در شرایطی که نه چرخ سانتریفیوژها قرار است بچرخد و نه چرخ اقتصاد و فقط این چرخ تحریم ها است که قرار است تا سالها پس از پذیرش برجام همچنان بچرخد.
حال خود قضاوت کنید که با این اقدامات دانش ستیزانه ی دولت راستگویان !!! آیا دیگر انگیزه ای برای تولید علم و فعالیت های پژوهشی در میان دانشمندان و پژوهشگران کشور باقی می ماند؟!!
اما کُند شدن حرکت علمی کشور علت دیگری نیز دارد که اساساً انگیزه اصلی ما از نگارش این بیانیه پرداختن به این مقوله است.
در روزهای آغازین روی کار آمدن دولت اعتدال !!! که بهتر است آن را تشبیه به یک شرکت سهامی کنیم ، بسیاری از جریانات و گروههای سیاسی که مبانی فکری و تئوریک خود را نزدیک به دولت می انگاشته و خود را در اختلاف رأی ۷/۰ درصدی رئیس جمهور فعلی سهیم می دانستند ، شروع به سهم خواهی کرده و پُست ها و موقعیت های مدیریتی را همچون گوشت قربانی قلمداد می نمودند. یکی از گروه هایی که از قضا قرابت سیاسی بیشتری به شخص رئیس جمهور داشته و دارند همانا ورشکستگان فتنه ۸۸ و وابستگان به نویسنده نامه بدون سلام و والسلام به رهبری بودند. این جریان در راستای تلاش های خود برای چنبره بر وزارتخانه ها و پست های مدیریتی ، تأکید بسیاری بر تسلط بر وزارت علوم داشت.
واکاوی علل اصلی تمرکز جریان افراطی اصلاح طلب بر سیستم آموزش عالی کشور نیازمند فرصتی مناسب است که پرداختن به آن خارج از حوصله این نوشتار است اما اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که این جریان به دلیل آنکه در میان افکار عمومی جامعه دچار انزوا شده و بستری برای افراط گری های خود نمی یابد ، بر روی سیستم آموزش عالی و محیط دانشگاهی تمرکز نموده تا بلکه بتواند سوار بر موج آرمانخواهی و عدالتخواهیِ دانشجویی در صدد استفاده ابزاری از احساسات پاک دانشجویان و در نتیجه پیاده سازی اهداف ساختارشکنانه خویش در محیط دانشگاه و سپس انتقال این موج افراط گری به سطح جامعه می باشند.
به بیان خمینی کبیر: ” دانشگاه مبدأ همه تحولات است ” .  با بررسی محتوایی این فرمایش امام راحل (ره) به این نتیجه می رسیم که دانشگاه هم می تواند مبدأ تحولات مثبت باشد و هم در صورت غفلت ما و نفوذ جریان های منحرف ، می تواند مبدأ تحولات منفی باشد. دشمنان انقلاب این اصل اساسی را به خوبی درک نموده و به همین دلیل است که از روزهای آغازین انقلاب اسلامی بر روی دانشگاه و استفاده ابزاری از ظرفیت های دانشجویی حساب ویژه ای باز کرده اند و افراط گرایی را بدان جا رساندند که قائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ را در دانشگاه تهران رقم زدند و کار را بدان جا کشاندند که در سال ۱۳۶۰ برخی اتاق های خوابگاه های دانشگاه تهران را عملاً به انبار اسلحه و مهمات گروهک تروریستی پیکار و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) تبدیل نموده بودند.
با بررسی موشکافانه تحولات درون دانشگاهی در دو دهه اخیر به ویژه از حوادث کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ تا حوادث فتنه ۱۳۸۸ به روشنی به یک فرمول کلی در چالش آفرینی جریان های معاند دست خواهیم یافت و آن اینکه دانشگاه به دلایل مختلف از جمله شور و انرژی جوانی و همچنین روحیه آرمانخواهیِ دانشجویی ، در صورتی که بصیرت افزاییِ سیاسی آنگونه که باید و شاید در محیط دانشگاه صورت نگرفته باشد ، می تواند به عنوان نمونه ، مبدأ بروز آشوب و اغتشاش نه تنها در سطح دانشگاه که حتی کشاندن این آشوب به داخل شهر و کف جامعه نیز باشد که در این راستا حوادث ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) ، خود گواهی بر این مدعا است. آن هنگام که یک گروه افراطی با هجوم قرون وسطایی خویش به دانشکده های فنی و مهندسی ، علوم پایه و سپس علوم انسانی ، در صدد برهم زدن امتحانات بر آمده و با کشیدن برگه امتحانی از زیر دست دانشجویانی که شاید ماه ها خانواده های خود را ندیده بودند و برای اتمام امتحانات و بازگشت به شهرهای خود لحظه شماری می کردند ، خواستار پیوستن اجباری آنان به جمع خویش بودند. پس از چند ساعت آشوب و بلوا در دانشگاه در نهایت با کشاندن دامنه اغتشاشات به داخل شهر ، کاری کردند که تا پاسی از شب ، برخی خیابان های مرکزی شهر قزوین عرصه تاخت و تاز آشوب گران مغول صفت و آسیب رسانی به اموال عمومی و خصوصی مردم بود که در نهایت با مداخله دستگاه های انتظامی و امنیتی و حضور به موقع مردم ، بساط آنان برچیده شد.
نکته جالب توجه در حوادث ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) این است که افراط گرایان ، هنگام کشیدن برگه امتحانی از زیر دست دانشجویان و برهم زدن امتحانات ، این شعار را سر می دادند: ” تعلیق امتحانات ، مساوی با اصلاحات” که صد البته شعار درستی است چرا که اساساً افراط گرایی جزء ذات لیبرالیسم و جریان های اصلاح طلب است و کسانی که در عرصه مباحثه و مناظره علمی و منطقی و در یک فضای آرام و غیر احساسی ، حریف منطق مستحکم گفتمان انقلاب اسلامی نمی شوند ، همواره راه تندروی و افراط را اتخاذ نموده و با برهم زدن آرامش دانشگاه در صدد غبار آلود کردن فضا می باشند تا بلکه بتوانند از این آب گل آلود ماهی گرفته و چند صباحی بر حیات نباتی خویش بیافزایند.
اما بار دیگر جریان افراطی دانشگاه که تلاش های یکسال اخیر خویش برای تصاحب تشکل انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) را بی نتیجه دید _ که متأسفانه در این راه از حمایت های بی دریغ برخی مسئولین دانشگاه نیز بی نصیب نبود _ در صدد تأسیس تشکلی جدید به منظور ایجاد یک پایگاه ثابت جهت عملیاتی کردن منویات افراط گرایانه گروه های ورشکسته خارج از دانشگاه برآمده و این بار نیز با کمال تأسف مجموعه مدیریتی دانشگاه در اقدامی مشکوک ، به این شبه تشکل ساختارشکن و افراطی مجوز عضوگیری و ایجاد زمینه سازی برای فعالیت دادند.
اما نکته جالب توجه در اولین روز عضو گیری این شبه تشکل افراطی این بود که در اقدامی هنجارشکنانه ، تصاویری از سران فتنه ۸۸ و خائنین به ملت بر دیواره غرفه عضو گیری نصب گردیده بود. حال جای این پرسش است که مجموعه مدیریتی دانشگاه با چه توجیهی به چنین تشکلی اجازه عضو گیری و زمینه سازی برای آغاز فعالیت های تشکیلاتی داده بود که پس از چند روز کِش و قوس در نهایت مجبور به تعلیق پنج ماهه !!! این شبه تشکل شده اند؟!!
به راستی در شرایطی که به واسطه دانش زدایی های دولت تدبیر و امید !!! _ در عرصه برون دانشگاهی به ویژه صنعت هسته ای و فضایی و در عرصه درون دانشگاهی به دلیل حاشیه سازی های متعدد _ شتاب رشد علمی کشور کم شده است ، زمینه سازی برای فعالیت شبه تشکلی که رویکرد آن نه بصیرت افزایی که از همان ابتدا حاشیه سازی و افراط گرایی است ، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟!!
مگر یکی از اصلی ترین اهداف تأسیس دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) ، صدور انقلاب و تبیین اسلام ناب نیست؟!! پس چگونه در دانشگاهی که مزین به نام مبارک خمینی کبیر است ، تشکلی مجوز زمینه سازی برای فعالیت می گیرد که در همان ابتدا ، غرفه عضوگیری خود را آلوده به تصاویر خائنین به آرمانهای امام خمینی (ره) می نماید؟!! آن هم کسانی که حقیرانه برای جلب حمایت و تأمین مخارج فتنه گری های خود در سال ۱۳۸۸ دست گدایی به سوی ملک عبدالله ، پادشاه فاسد سعودی و محمود عباس ، رئیس خائن تشکیلات خودگردان فلسطین دراز می کنند _ طبق اسناد ویکی لیکس _ و شیمون پرز ، رئیس رژیم کودک کُش صهیونیستی نیز از آنان تعبیر به سرمایه های اسرائیل می نماید. آیا به راستی اینگونه می خواهیم انقلاب خود را صادر کنیم؟!!
اما در راستای تبیین عمق خیانتی که سران فتنه در حق این مرز و بوم روا داشتند اشاره به این نکته ضروری است که اساساً ۲۲ خرداد ۸۸ حماسه ای است به وسعت یک تاریخ که در جغرافیای وجود انسانها تبلور یافت، حماسه ای که امت همیشه در صحنه ایران اسلامی با حضور ۸۵ درصدی خود در پای صندوق های رأی ، برگ زرینی دیگر در دفتر افتخارات این مرز و بوم رقم زدند. پیروز واقعی این دوره از انتخابات نیز همانند دوره های پیشین خود ملت بودند، چه آنهایی که به کاندیدای منتخب رأی داده و چه آنهایی که رأی خود را متوجه کاندیداهای دیگر نمودند همگی در این جشن ملی سهیم شدند. اما هنوز اندک زمانی از این حضور حماسی نگذشته بود که دستان پلید استکبار از آستین مزدوران داخلی آنها بیرون زد و با طیفی از فریب خوردگان درصدد تلخ کردن شهد شیرین این پیروزی در کام ملت برآمدند. نظام جمهوری اسلامی که می رفت به پشتوانه این حضور ۴۰ میلیونی ، معادلات منطقه و حتی جهان را تغییر دهد به یک باره کارش به جایی رسید که حکومت فاسدی همچون نظام دیکتاتوری مطلق عربستان _ که حتی پارلمان فرمایشی هم ندارد _ در مقابل آن ژست دموکراسی بگیرد و این مطمئناً بزرگ ترین خیانتی بود که مدعیان بدون سندِ تقلب در انتخابات در حق این ملت روا داشتند.
خاطرنشان می سازد طرح اعمال نسل جدید تحریم های اقتصادی بانکی و نفتی علیه کشورمان که رئیس جمهور آمریکا از آن تعبیر به تحریم های فلج کننده می نمود _ که هدف از اعمال این تحریم ها چیزی جز تحت فشار قرار دادن قشر مستضعف جامعه و ایجاد نارضایتی عمومی نسبت به حاکمیت نبود _ دقیقا بعد از آشوب های سال ۱۳۸۸ و خدشه دار شدن حضور ۸۵ درصدی و ۴۰ میلیونی ملت در میان افکار عمومی جهان ، در دستور کار اتاق های فکر حکام آمریکایی قرار گرفت و این امید واهیِ تقابل ملت و حاکمیت را همانا خیانت سران فتنه و ایجاد آشوب های خیابانی در دل دشمنان این مرز و بوم قرار داد.
در پایان تشکل جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) ، ضمن استقبال از حرکت های دانشجویی در راستای بصیرت افزایی و تبلور کرسی های آزاد اندیشی در سطح دانشگاه ، بدین وسیله انزجار خود را از فعالیت های مشکوک برخی تندرو ها که هدف آنان نه آگاهی بخشی و بصیرت افزایی که حاشیه سازی و افراط گرایی است اعلام می دارد و امید است مجموعه مدیریتی دانشگاه نسبت به این گونه اقدامات با هوشیاری و هوشمندی مضاعفی برخورد نماید.
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 

جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین

94/8/27


آواز قو

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۵ ق.ظ | آبتین عزیزی | ۰ نظر

بعد از حدود 15 سال دوباره« آواز قو» را دیدم.این بار با یک دیدگاه سیاسی که به مرور زمان نصیبم شده.

فیلم هایی که امروزه داستان آن جذابیت آن روزهای دهه های 70 و اوایل 80 را ندارد.ولی حداقل،تنها ارزشی که فیلم های اینچنینی با خود همواره به همراه دارند،ترسیم فضای کلی سیاسی-اجتماعی زمان جاری است.

جدای موضوعاتی که از جانب آنها می توان به همین فیلم نقد هایی اساسی وارد کرد که پیش از این منتقدان در زمینه های مختلف وارد کرده اند مسائلی جلب توجه می کنند:

1-    مهمترین مساله اینست،گریبان چاک دهندگانی که این روزها سنگ دولت اصلاحات را به سینه میزنند افرادی هستند که نمی توانند قوانینی که جاری و ساری بر روابط فردی و اجتماعی حاکم بوده را بر بتابند.

2-    برخی که دم از آزادی فردی و چه و چه میزنند(چه داخلی،چه خارجی)، باید به یاد داشته باشند شرایطی که در دولت اصلاحات موجود بود را( و یا حداقل با دید انصاف بدنبال آن بروند.).

3-    بزرگترین مساله ای که دشمن علیه دولت نهم و دهم (و به قصد فشار بر نظام مقدس اسلامی)بر روی آن مانور داد ، مساله گشت ارشاد و امثالهم بود که در داخل هم عده ای به آن تاختند،حال آنکه یا توجه نکردند و یا نخواستند توجه کنند که قانون «عفاف و حجاب» قانون در سال 1382 تصویب شد و طبعا پیشتر به مجلس برده شده بود و شخصی مانند «علی مطهری» که این روزها محبوب قلوب عده ای شده،با تاکید بر همین قانون چندین و چند بار دولت های نهم و دهم را آزار داد.(اگر قانون بد بود چرا کسی از اصلاحاتی ها یقه نگرفت و اگر خوب بود دولت نهمی ها چرا مواخذه شدند؟)

4-    شخص نخست اعتدالگرای دولت حاضر نیز هم از صاحبان امر در دولت های هفتم و هشتم بود و هم ناظر بر اعمال فشار های بی جهت(که حتی گاه فرزند و مادر به اتهام دوستی نامشروع مواخذه میشدند بی آنکه نسبت آنها پرسیده شود)،البته که ایشان در حوزه نفوذ ایشان  اعتدالی رویت نشد،اکنون،اعتدال؟الله اکبر...

کار از کار گذشته،نه می توان این دولت را به جرم رفاقت رئیس دولتش با رئیس دولت اصلاحات(که حسب اتفاق حامی فتنه بوده) مواخذه کرد،نه می توان ایرادی گرفت و انتظار داشت که دولت اصلاحات اصلاح شود.تنها عمل ممکن خواهشی است که نخست بی هیچ دلیل سنگ کسی را به سینه نزنیم،خصوصا اگر رمان حضور وی را درک نکرده باشیم و سپس اینکه بی دلیل با کسی دشمنی نورزیم و در آخر،روی حافظه ی تاریخ خود کار کنیم.

حضرت آقا یا اعلیحضرت همایونی؟

يكشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ب.ظ | آبتین عزیزی | ۱ نظر

چندین و چند سال است که اپوزیسیون سعی در این دارد که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به بدترین شکل ممکن جلوه دهد و این اصلا مهم نیست که برای مملکتشون چه نتایجی رو به دنبال داره.اما بدترین قسمت این قضیه اونجایی اتفاق میوفته که این وطن پرستان! برای اینکه ذهن ها شکل بگیرند خاندان پهلوی را تطهیر میکنند.

مورد اولی که قابل طرح است: اگر پهلوی ها خوب بودند که بساطشان برچیده نمیشد.

مورد بعد هم آنکه مقایسه می کنند و طنز(هجو واژه مناسب تری است) می سازند و ... اما آنچه در این بین به من فشار شدیدی وارد می کرد، تفاوت بین "حضرت آقا" و "اعلیحضرت همایونی" بود.

در تفاوت مبنایی و معنایی این دو وارد شدن بحث را به درازا می کشاند،اما آنچه دیدنی است قابل ذکر است:

فرق آنجاست که آقا افراد سطوح عالی مملکتی را به خط نمی کند تا دستبوسی کنند.

آقا در ریز ترین تا درشت ترین مسائل سیاس،اقتصادی،هنری،فرهنگی،ورزشی و ... را ارث پدری نمی داند و تحکم بیجا نمی کند.

آقا مانند اعلیحضرت ، علیاحضرت و شاهدخت و شاهپور و ... ندارد.

آقا هر هفته به میان مردم از هر قشری می آید.

آقا برای مملکت پدر است،پدر همه مهربانی ها...

اما اعلیحضرت همایونی، معشوقه بازی می کند ( خاطره از ملکه اول دربار محمدرضا،فوزیه  از خاندان ملک فاروق)

اعلیحضرت همایونی،شاهِ اسلام پناه در کنار دختران زیبارو ( البته نامحرم) در استخر شنا می کند و خمریات سرو می کند و در بزم های شبانه دمی به دود و قمار دارد.

اعلیحضرت همایونی بعد از 15 سال خون به دل انقلابیون کردن با کلی چمدان های جور و واجور(اصلا مادیات که مهم نیست!) از مملکت خارج می شود...البته پیش بینی های نابکاری هم می کند(ایران او،ایرانستان شده؟؟؟)

اعلیحضرت همایونی بخاطر عمری که با خوبی سپری کرده در املاکی که در کشور های اروپایی داشته هم جایی ندارد.

هزاران هزار تفاوت هست که از اینها بزرگترند و تنها مورد آخر : "ولیعهد اعلیحضرت همایونی" از دولت آمریکا حقوق ماهیانه دریافت می کند،از آمریکا می خواهد به کشورش حمله کند، و البته دخترش هم به عقد یک شاهزاده انگلیسی در می آورد ...

 

ملاک حال افراد است...مجلسیان بدانند

پنجشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۲۷ ق.ظ | آبتین عزیزی | ۰ نظر

طرحی در مجلس مطرح شد...خدا رو شکر شورای نگهبان سریعا و قویا طرح رو رد کرد.

با چه استدلالی کسانی که یکبار تائید صلاحیت شده اند باید مادام صلاحیت داشته باشند؟و اگر هم چنین شود چه منطقی این حکم را صادر میکند کسانی که میخواهند خود مصون باشند این طرح را به موقع اجرا بگذارند؟

خارج از دیدگاه جناحی، هر نماینده ای که چنین تفکری داشته باشد خائن به حوزه انتخابیه خودش هست و خبرگزاری هایی که این اقدام را حمایت میکنن دشمنان مردم.

خداروشکر ما تجربه چنین مسائلی را در گذشته ای نه چندان دور گذرانده ایم...

آقایان مجلس ششم را در خاطر ندارند که نمایندگان آن ،چه به روز کشور آوردند؟

یا رئیس همان مجلس که آن دوره سعی در کنترل اوضاع داشت در چند سال اخیر برچسب فتنه گر را به جان نخرید؟

یا نخست وزیر امام ! به این مرز و مردم خیانت نکرد؟

مگر امام خمینی(ره)، نفرمود ملاک حال افراد است؟به پایه انقلاب نیز بی اعتقادید و می خواهید در مجلس این انقلاب حاضر باشید؟

شما که افراد عادی هستید که به لطف مردم اقبال خدمت پیدا می کنید، یوسف نبی با اشتباهی کوچیک در نزد باریتعالی تنزل داشت.

نبی خدا در یک مقام ابد الدهر باقی نمی ماند، شما چه توقعی دارید؟

والسلام علی من التبع الهدی