از این دست عکس ها و مطالب و متون بسیار است...
چندی پیش در یکی از شبکه های اجتماعی(شاید واقعا شبکه اشتباهی)، در گروهی کاملا دوستانه عکس بالا ارسال شد... چه قیاس مسخره ای!
اسم مدرسه ای در ایران به نام سید مقاومت، سید حسن نصرالله و خیابانی در مرز های رژیم اشغالگر قدس به نام کوروش...
اینکه طبیعی است که حتی اگر میخواهند قیاس کنند، دو طرف در شرایط برابری قرار نمی گیرد، اما حتی اگر خیابانی به نام سید مقاومت هم در طرف دیگر قرار می دادند، کارشان پسندیده نبود.
سریعا دست به کار شدم و با Google Map و چند جست و جوی کوچک چهار شهر مختلف ایران که در آن خیابان های بزرگی به نام کوروش موجود است را پیدا کردم، به فرمت عکس در آوردم و در گروه انتشار دادم(عکس زیر)
اما یک نکته کوچک هست،خیابان کوروش در اسرائیل یک خیابان فرعی،واقع در خیابان ایران است، این خیابان، محله ایرانی نشینان اسرائیل است .
نکته بعدی، ما در ایران خیابان هایی به نام سید مقاومت و سایر آزادی خواهان جهان و مشاهیر بین المللی داریم و از آن بهیچوجه شرمگین نیستیم.
اما آنچه چندی است که بسیار مورد تاکید عده ای خاص قرار گرفته و توسط افراد عادی در فضای مجازی پخش می شود این است که همه جهانیان به شخصیتی چون کوروش اهمیت می دهند ولی در داخل ایران کوروش مهجور است.شایعاتی از آن دست نیز بسیار است:
29 اکتبر روز جهانی کوروش بزرگ! : این روز در تقویم های بین المللی ثبت نیست و حتی در ویکی پدیا منبعی برای آن ذکر نشده و در تقویم های بین المللی این روز، روز جهانی پسوربازیس درج شده است.
حذف هخامنشیان از کتب درسی : این عمل هرگز صورت نپذیرفته، در نسخه های کتابی و حتی اینترنتی از کتب تحصیلی هم سلسله هخامنشیان و هم پادشاهان آن وجود دارند و آنچه باعث گسترش شایعه شده تعویض نظام آموزشی و تالیف مجدد کتب درسی است.
خیابان کوروش و البته خیابان ایران،علیرغم واهمه دولتمردان رژیم اشغالگر قدس، با پافشاری ایرانی تبارانِ حاضر در فلسطین اشغالی نامگذاری شده.
یا حق
خداروشکر که در زندگی کوچک من ماهواره حضور ندارد ، اما شطرنج هم که بازی کنی نمی توان حرکات رقیب را ندید و بازی کرد.
به لطف اینترنت و سایت های متفاوت می توان پیگیر بود و دیدم برنامه ای را با اجرای آقای مهدی فلاحتی(برخی می گویند شکنجه گر سابق ساواک، الله اعلم) در باب محدودیت ها و سانسور های موسیقی و مهمانی که از میزبان در دروغگوئی جلو زد.
اشاره های زیادی شد از تفسیر هایی از موسیقی که مورد تائید اسلام نیست و بر اساس آن برنامه را پیش بردند(طبق سیاست های پیشین گزاره های غلط را به گزاره های صحیح افزودند و نتایج غلط برداشتند.)
طبق روال پیشین ، آقای فلاحتی برای بار چندین و چندم به خواننده ارزشی حامد زمانی تاخت ( مرگ بر آمریکا خیلی کاری بوده) و با وضعی دور از اخلاق رسانه ای به مداحین اهلبین (علیهم السلام ) نیز تاخت و حتی آن مادحینی که از جانب مقامات مربوطه ، مراجع عظام و بالاخص حضرت آقا موهن خوانده شده بود را در زمره مداحی های حمایت شده از سوی نظام مقدس اسلامی خواند.
در این بین ویدئوی از جناب آقای محمدرضا شجریان نیز پخش شد، کلام ایشان در سخنرانی ای که داشتند اینطور عنوان میشد که مقامات ایشان را از فعالیت منع کرده اند، حال آنکه با جست و جویی کوتاه از سال 1388 به اینسو در می یابیم خود آقای شجریان نخست از صدا و سیما درخواست نمودند که کارهایشان به جز ربنا در رادی و تلویزون پخش نگردد و در مرحله دوم پس از پخش چندی از آثارشان، خواستند همان ربنا هم دیگر پخش نشود و از رسانه ملی به دادگاه نیز شکایت بردند.
از این قضیه هم بگذریم می رسیم به مهمان این برنامه که گویا از فعالین سابق موسیقی در ایران بوده، ضمن اینکه چندین شرکت معتبر که با خواننده های ریشه داری همکاری دارند را دلال نامید، وزارت ارشاد را کاملا رشوه بگیر و ضد ارزش خواند.افراد حاضر در فعالیت های نظارتی را منسوبین حکومتی خواند که می توانستند نظارت را قبول نکنند(در حوزه فعالیت های زیر زمینی که نظارتی وجود ندارد مردم می بینند شرایط رعایت نشده اخلاقی در آثار را).
یکی از مواردی که عنوان کردند 11 مرحله ای بود که برای صدور مجوز کنسرت باید خواننده و گروهش اخذ کنند.در این راستا به پلیس پیشگیری و اماکن تاخت که چرا در فرهنگسرای ارسباران فیلم پخش می شود اما نظارت نمی خواهد، درحالیکه برای اجرای کنسرت حفاظت نیاز است باید 2-3 میلیون تومان پول هزینه کرد(که انگار ایشان تفاوت فیلم سینمایی که همه چیز ضبط شده است را با کنسرتی که دارای فضای احساسی و البته با نشاط و زنده است را درک نمی کنند)
از موازد یکه گفت فرم ها و تعهداتی بود که خواننده (البته بجز تعهدات فردی، همه امور بعهده برگزار کننده است) و گروهش باید پر کنند و برای هر کنسرت تکرار می شود و گروه چه و چه باید بکنند برای صدور مجوز و این قضیه در هر کنسرت تکرار می شود، که باز هم ایشان باید به این فکر کنند که مجوز برای تور کنسرت برگزار می شود و هر خواننده نهایتا دو تور در سال برگزار می کند و برای هر تور یکبار اعمال برای اخذ مجوز لازم است.
مورد نهایی که هنوز هم به آن فکر می کنم، دروغ واضح و آشکاری است که ایشان گفت، در ادامه نکوهش های دستگاه نظارت بر موسیقی فرمودند، در طول سال محرم و صفر که نمی توان کنسرت برگزار کرد(خواننده ها تمایلی برای برگزاری ندارند)، ایام فاطمیه که که سی روز و ماه رمضان هم مجوز برگزاری کنسرت نمی دهند.
اینکه به دلایل مشخصی گروه های دارای تک خوان در ماه مبارک رمضان کنسرتی را برگزار نمی کنند را اهل فن موسیقی می توانند توضیح بدهند، اما آنچه مشخص است اینکه با مراجعه به وبسایت اینترنتی ایران کنسرت ، براحتی می توان یک نمونه از سخنان کذب گفته شده در صدای آمریکا(همان صدای شیطان) را مشاهده نمود.
رسیده موسم فریاد، گذشته عصر خاموشی / نشسته بر رخ قرآن، غباری از فراموشی / نشسته مادران، به نعش کودکان / به پا نمی شود، خروشی از جهان
منبع : پایگاه اطلاع رسانی راسخون
آدم نمیدونه خوشحال بشه یا ناراحت...
بعنوان کسی که علاقمند به ورزش والیبال هستم ، 3:30 دقیقه صبح نشستم تا بازی دوم والیبال ایران و آمریکا رو هم ببینم.
متاسفانه مثل بازی قبل و مثل مسابقات قبلی که تیم های ورزشی ما در ایالات متحده برگزار کرده چیز هایی نشون داده میشن که باعث میشه اون ساعت صبح هم عصبی بشی و هم هیجان بازی اجازه نده کاری انجام بدی.
اواخر سال 1392 وقتی تیم ملی کشتی تویه آمریکا قهرمان شد،چیزی که جلب توجه میکرد حضور ایرانی های زیادی بود که در سالن حاضر بودن،اما نکته غم انگیزش در دست داشتن پرچم ایران با یک نشان منهدم شده بود.
دوستان ،خارج نشینان،عزیزان،هموطنان، برای احترام به شعور خودتون هم که شده ، اون پرچمی که تویه دستاتون هست ، فقط حمایت از ناکجا آباد رو داره،چون هیچ پرچمی با اون شکلی که دارید در دنیا ثبت نشده.
مورد بعدی هم که موجوده تیشرت ها و بنر هایی که به وفور در عکس ها و خبرگزاری و حتی نزدیکترین نقطه به زمین مسابقه دیده میشه که عبارت "Let Iranian Women Enter Their Stadium " رو رویه خودشون دارن.
چیزی که به ذهن من میرسه ، یک دشمنیه آشکارا هست، به چند دلیل :
1- دوستان عزیز! شما در بلاد غربت به استادیوم های ورزشی میرید و اونطوری که میخواید( بعضاً خیلی هم ناشایست) رفتار می کنید.اگر به ایران میومدید و این حق رو بهتون نمی دادند می تونستید اعتراض کنید.
2- اگر شما حسب تصادف نگران حقوق هموطنان داخل هستید و میخواید صدای اونها رو به گوش مسئولین برسونید، چرا همون عبارت رو به زبان فارسی چاپ نشده بود که حداقل دستمایه لغو میزبانی های ایران نباشه؟
در نهایت اگر هم می فرمائید که من اشتباه میکنم و همیشه هم جواب به این حرف ها توهم توطئه داشتن هست، یک سوال دارم...چرا در همه جا این عبارت ها در کنار پرچم رژیم طاغوتی پهلوی قرار داره؟چرا کنار پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران ، کسی از این حرف ها نمیزنه؟
و السلام و علی من التبع الهدی
چندین و چند سال است که اپوزیسیون سعی در این دارد که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به بدترین شکل ممکن جلوه دهد و این اصلا مهم نیست که برای مملکتشون چه نتایجی رو به دنبال داره.اما بدترین قسمت این قضیه اونجایی اتفاق میوفته که این وطن پرستان! برای اینکه ذهن ها شکل بگیرند خاندان پهلوی را تطهیر میکنند.
مورد اولی که قابل طرح است: اگر پهلوی ها خوب بودند که بساطشان برچیده نمیشد.
مورد بعد هم آنکه مقایسه می کنند و طنز(هجو واژه مناسب تری است) می سازند و ... اما آنچه در این بین به من فشار شدیدی وارد می کرد، تفاوت بین "حضرت آقا" و "اعلیحضرت همایونی" بود.
در تفاوت مبنایی و معنایی این دو وارد شدن بحث را به درازا می کشاند،اما آنچه دیدنی است قابل ذکر است:
فرق آنجاست که آقا افراد سطوح عالی مملکتی را به خط نمی کند تا دستبوسی کنند.
آقا در ریز ترین تا درشت ترین مسائل سیاس،اقتصادی،هنری،فرهنگی،ورزشی و ... را ارث پدری نمی داند و تحکم بیجا نمی کند.
آقا مانند اعلیحضرت ، علیاحضرت و شاهدخت و شاهپور و ... ندارد.
آقا هر هفته به میان مردم از هر قشری می آید.
آقا برای مملکت پدر است،پدر همه مهربانی ها...
اما اعلیحضرت همایونی، معشوقه بازی می کند ( خاطره از ملکه اول دربار محمدرضا،فوزیه از خاندان ملک فاروق)
اعلیحضرت همایونی،شاهِ اسلام پناه در کنار دختران زیبارو ( البته نامحرم) در استخر شنا می کند و خمریات سرو می کند و در بزم های شبانه دمی به دود و قمار دارد.
اعلیحضرت همایونی بعد از 15 سال خون به دل انقلابیون کردن با کلی چمدان های جور و واجور(اصلا مادیات که مهم نیست!) از مملکت خارج می شود...البته پیش بینی های نابکاری هم می کند(ایران او،ایرانستان شده؟؟؟)
اعلیحضرت همایونی بخاطر عمری که با خوبی سپری کرده در املاکی که در کشور های اروپایی داشته هم جایی ندارد.
هزاران هزار تفاوت هست که از اینها بزرگترند و تنها مورد آخر : "ولیعهد اعلیحضرت همایونی" از دولت آمریکا حقوق ماهیانه دریافت می کند،از آمریکا می خواهد به کشورش حمله کند، و البته دخترش هم به عقد یک شاهزاده انگلیسی در می آورد ...
کمتر از 10 ماه دیگر انتخابات مجلس هم برگزار می شود و و بعد از برگزاری انتخابات هم به سرعت برق کار مجلس نهم تمام و مجلسی های تازه نفس کاره خود را آغاز می کنند.
اما هم اکنون حواسمان به تغییر و تحولات انتخابات هست؟یارکشی و ها جناح کشی های مشخص؟رسانه های متفاوت و سوال و جواب ها؟تحقیر ها و تخریب ها و جو سازی ها؟
چند بار از زبان رئیس جمهور شنیدیم که امسال که سال انتخابات است...چرا رئیس جمهور باید چشم به انتخابات قوه ی دیگر مملکت داشته باشد؟اگر ریگی به کفش قوای اجرایی ما نباشد،از مجلسی با هر طیف نباید هراس داشته باشد.
خلاصه کم کم تنور انتخابات مجلس گرم و گرمتر می شود تا به
اوج برسد...
مردم بدانید که مجلس ششم و افرادی از آن دست نیز از همین انتخابات قد عَلَم کرده
اند...بدانید که شورای نگهبان هم ملاک مشخصی دارد ،بدانید که در چاه نیافتیید...
بدانید که وعده های رنگارنگ بالاتر از مجلس حقیقی نیست و بدانید کسی که هر رای را
به بلغی پول بفروشد نه آن پول دستش را میگیرد نه آن نماینده ای که با این وضع
انتخاب شده.
بدانیم سر لج و لجبازی دولت و منتقدینش و اینکه ما طرفدار دولت هستیم امثال فلانی و فلانی انتخاب نشوند که مجددا آب به آسیاب دشمنی بریزیم که هنوز دشمن است.
هنوز راه انقلاب باقیست...مردم،راه صحیح در پیش است...نمی شود راه را گم نکرد ... بیایید به بیراهه نرویم.